زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
دویـده ام ز حـرم تـا که زنـده ات نـگــرم مبـنـد دیـده کمی دست و پا بـزن پـسـرم ز مصحـف تنت این آیـه های ریختـه را چگـونه جمع کـنم سوی خـیمـه ها بـبـرم به فصل کودکی و در سنین پـیری خود دو بار داغ پیـمـبـر نـشـست بـر جـگـرم میان دشمن از آن گـریه می کنم که مگر به کام خشک تو آبی رسد ز چشـم تـرم من آن شکـسته درختم که با هـزار تبـر جدا ز شاخـه شد افـتـاد بر زمین ثـمـرم اگرچه خود ز عطش پای تا سرم می سوخت زبان خشک تو زد بیـشتر به دل شررم مـگـر نه آب بُـوَد مهـــر مــادرم زهــرا روا نبـود تو لب تـشنه جان دهی به برم جـوان ز دل نرود گر چه از نظر برود تو نِی برون ز دلم می روی نه از نظرم به پـیـش دیـدۀ من پـاره پـاره ات کـردند دلـی به رحــم نـیـامـد نگـفـت من پــدرم مصیبتی که به من می رسد محبت اوست هــزارهــا چـو تـو تـقـدیـم حـیّ دادگـرم به روز حشر نگـرید دو دیده اش "میثم" کسی که گـریـه کـنـد بر سـتـارۀ سحـرم |